پردیس شهید مدرس ایلام

بیانیه ی کانون انشا و نویسندگان پردیس در فراق شهدای منا

سلام حاجی...

حجت قبول... حجت قبول...

و به راستی این بار چه حج غریبی بود... حج الوداع! دیدار پایانی...

رفتی به دیدار معشوق و پرکشیدی به سمت یار... و چه پرواز باشکوهی بود در آسمان مکه...

پروازی به مقصد ملکوت اعلی... به مقصد:«جنتی!» که «یا ایتها النفس المطمئنه... فرجعی الی ربک راضیه مرضیه... فدخلی فی عبادی... ودخلی جنتی...»

نگاه در نگاه خدا و دست در دست ملائکه... به سوی ابد... به سوی بهشت جاویدان...

و چه مرگ شهادت گونه ای... نه، نه؛ به راستی چه شهادت غریبانه ای...

زیر بار ستم آل نمرود،آل فرعون، آل سعود... زیر بار ظلم یک مشت زبان نفهم جانی که مصداق واقعی بنی حمارند...

عده ای که تصورشان از خدا و دیانت همانقدر محدود است که مغز کوچک شان یاری می کند... و به راستی که «اولئک کالانعام بل هم اضل» هم ایشان اند که با جهالت شان روی حیوان را هم سفید کرده اند... گروهی که نسبت دادن لفظ حیوان به ایشان توهین است؛ نه به ایشان، به حیوان... که حیوان منفعتی دارد و اینان...

زیر بار جهالت اینان باید عده ای در مسجدالحرام پرپر شوند و عده ای در منا... زیر بار ظلم ایشان باید اجسادی شریف دور از خانه و خانواده بمانند، باید خانواده هایی در نگرانی عزیزان شان به سر ببرند...

جهالتی که این تنها ظلمش نبوده و این آخرین ظلمش هم نخواهد بود... که تا بوده اند چنین بوده اند و تا هستند چنین خواهند بود.... انتظار تغییر داشتن از این جنود شیطان، این دور افتادگان از جاده ی انسانیت انتظاری بیهوده است... انتظاری بیهوده...

و بی شک روز موعود نزدیک است... روز آمدن کسی که خواهد آمد«لقطع الدابر الظلمه»... برای بریدن ریشه ی ظلم...

«قل انتظرو... انا منتظرون..»

و وعده ی خدا حق است و حق همیشه پیروز است...